" بسمِ اللهِ الرّحمنِ الرّحیم "

انقدر سوت و کور شده اینجا، که فکر کنم خیلی حرفا رو بتونم بنویسم؛ چون کسی نمیخونه!
مثلا بنویسم:
خوب نیست یه دختر، ۳۲ سالش بشه و همچنان، منزوی باشه؛ 
خوب نیست انقدر توی گذشته غرق باشه؛ چه گذشته دور، چه همین چند سال اخیر.
خوب نیست همیشه یه جوری خسته و بی حال باشه که انگار کوه کَنده!
خوب نیست که از سالهای جوونیش، که از قضا نصفش هم گذشته، انقدر استفاده نکنه اون طور که باید و شاید.
خوب نیست این که احساس میکنه پشتِ کارهاش، خبری از علاقه نیست؛ بلکه بیشتر جبره.
خوب نیست که انقدر احساسِ پیری میکنه.؛ البت که پُر بیراه هم نیست حسش! وقتی هرجا میره و هر کسی رو که میبینه، همه ازش کوچیکترن.
خوب نیست که گاهی فکر میکنه دوره ش گذشته دیگه.
خوب نیست که طبق عادتی مالوف و دیرینه، به دیگرانی فکر میکنه که قطعِ به یقین، بهش فکر نمی کنند.
خوب نیست که انقدر احساسِ ضعف میکنه،
خوب نیست که هر روز، بیشتر از قبل، تو خودش فرو میره،
خوب نیست که فکر میکنه تبدیل شده به یه ربات! که فقط یه سری کارهای تکراری انجام میده.
و
اگه بخوام بگم، مفصّله و در این مُقال نمی گُنجه؛


* اگه احیاناً دری به تخته ای خورد و کسی اینجا رو خوند، التماس دعا.
** به جای جمله منفیِِ "چقدر بَده"، از "خوب نیست" استفاده کردم.
*** همیشه شُکر؛ آدمم کن خداجان لطفاً.



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جُغدِ سفید آموزش تایپوگرافی گروه بازاریابی آرامش خیال Marketing Group Serenity Of Mind ترانه هاي ديگر آبگرمکن نمونه سوالات آرایشگر موی زنانه با جواب آنه دختری با موهای قرمز... روایت های اثربخش یک روانشناس پکیج ایران رادیاتور در شیراز - فلاح زاده